کد خبر 1144074
تاریخ انتشار: ۲۵ آبان ۱۳۹۹ - ۱۹:۳۹

به گزارش مشرق، علیرضا کمیلی، فعال رسانه‌ای درباره جنگ ۸ساله ایران با عراق در کانال تلگرامی خود نوشت: درست به یاد نمی آورم ولی حدس می زنم اولین چیزی که درباره بازتاب‌های جهانی جنگ هشت ساله شنیدم و شگفت زده شدم از احمد حنیف بود. مسلمان کانادایی الاصلی که می گفت «وقتی شما در عملیات والفجر هشت، فاو را گرفتید در کانادا شیرینی توزیع کردیم و گفتیم: ما فاو را گرفتیم!»

بعدا جعفر رائول گونزالس اولین مترجم شیعه قرآن به زبان اسپانیولی هم گفت «من زمانی که در دوران سرخوردگی ناشی از به نتیجه نرسیدن تلاش های مان در اسپانیا بودم به ناگاه تصویری از رزمندگان شما را روی جلد یک مجله دیدم که نوجوان و پیر کنار هم در حال خندیدن بودند و همین تصویر، من را متحول کرد. نمی دانم چه چیزی در آن بود ولی حس می کردم تصویر ذهنی من از نظامی ها افرادی خشن و تا دندان مسلح بود و این تصویر روح دیگری داشت و من را با سوالاتی مواجه کرد که سررشته تحقیق درباره اسلام شد و من را به اینجا کشاند.»

 ماجرا به اینجا ختم نشد. من به عنوان کسی که به خاطرات شهدا و رزمندگان صرفا به عنوان محملی برای خودسازی و تذکر اخلاقی نگاه می کرد، هر روز علاقمند تر می شدم که درباره ابعاد جهانی جنگ بیشتر بدانم. جنگی که متاسفانه فقط تصویری مبهم و گنگ از آن در خارج وجود دارد. این سالها را با دوستانم در نشریه امتداد کار می کردیم و من که دائم با رزمندگان متعددی که خاطرات شان ثبت نشده بود روبرو بودم در گوشه ذهنم علاقه به ابعاد جهانی جنگ وجود داشت. حمید داوودآبادی پسورد اکانت سایت آرشیو روزنامه های جهان را به ما داد. من هم از خدا خواسته کلمات انگلیسی مربوط به جنگ ایران و عراق را سرچ می کردم تا بدانم چه نوع روایتی از آن می توانم پیدا کنم و هر از گاهی برخی از آن گزارشات و اخبار را ترجمه می کردم تا تصویری بیرونی از این مساله هم ایجاد کنم.

 یادم هست وقتی اولین بار می خواستم به عراق بروم حاج حمید گفت شنیده ام نشریه ای در زمان جنگ در عراق کار می شده بنام «الف باء» که مختص جنگ بوده، اگر توانستی ببین می یابی یا نه! من هم که هنوز با شارع المتنبی بغداد آشنا نبودم در اماکن مذهبی شیعی نتوانستم ردی از آن بیابم. بعدها نسخه هایی از نشریات دیگر را در شارع متنبی که قلب فرهنگی عراق است دیدم که گزارش هایی جالبی از جنگ ما در آن بود و نمی دانم آیا دستگاههای متعدد عریض و طویل ما کاری روی مساله مهم «روایت عراق از جنگ» می کنند یا نه!؟  

 دوستی محقق داشتم اهل آمریکا که دغدغه اش تحقیق روی نقش زنان در جنگ بود. هنوز که هنوز است با اینکه من دیگر متاسفانه از فضای جنگ فاصله گرفته ام، دائما مقالات و پایان نامه هایی را برای من می فرستد که درباره جنگ ایران و عراق در دانشگاههای معتبر غربی کار می شوند! حسرت می خورم که چرا دیگر فرصت ندارم تا اقلا گزارشی از اینها تهیه و منتشر کنم شاید که برخی محققان ایرانی را خجالت زده کند که بر گنج آنان چه کسانی متمرکز اند و ما اینچنین فراموشش کرده ایم!

 بعدها تصمیم گرفتیم به طور جدی تر به سراغ غیرایرانی هایی برویم که سن و سال شان به خاطره داشتن از دهه اول انقلاب می خورد. به سراغ دوست عربی رفتم که اهل مراکش بود. می گفت «ما بعد از انقلاب امیدوار شدیم و حرکتهای اسلامگرا شروع به افزایش تحرکات و انسجام خودشان کردند. جنگ که شد ما خیلی نگران شدیم. نمی دانستیم آیا این انقلاب می ماند یا نمی تواند مقاومت کند! همه چیز هم در اختیار دولتها بود و پیدا کردن اخبار صحیح آسان نبود.

تنها منبع ما رادیو عربی تهران بود که با ترس و واهمه، گاهی از پارازیت ها عبور می کردیم و آنرا گوش می کردیم تا بدانیم شما در چه حالی هستید؟ بی بی سی هم بود که چون راست و دروغ را قاطی می کرد بالاخره می شد به بخشی از اخبارش اتکا کرد!  

به ما گفته بودند اسم مستعار یا اسم الحرکی انتخاب کنید که لو نروید! من در فکر این بودم که چه نامی انتخاب کنم که از رادیو عربی تهران شنیدم که شما عملیاتی بنام مسلم بن عقیل داشته اید و همانجا تصمیم گرفتم نام مستعارم را عقیل بگذارم.»

 امتداد تعطیل شد ولی بخشی از این مسیر را در مجله الکترونیکی اخوت ادامه دادیم و بخشی از این گزیده ها را در کتاب «57 ریشتر» نیز نشر دادیم ولی خب واقعا حجم این کارها حتی یک هزارم آنچه هست نیست!  

خدا را شکر که کارم به گلزارهای شهدا افتاد. کلی شهید غیرایرانی در این گلزارها دیدم و هر چه گشتم تقریبا چیزی درباره آنها نبود و نبود و نبود! خصوصا مجاهدین عراقی برایم قابل توجه بودند. نحوه تحول این افراد و اینکه چطور حاضر شدند مرزهای خاکی خود را با مرزهای حق معامله نکنند خیلی جای کار دارد. اندکی وارد تحقیق هم شدم. حتی یادم هست برخی را به محسن اسلام زاده معرفی کردم تا درباره شان مستند بسازد که فکر می کنم ساخت ولی اجازه پخش نگرفت! یادم هست که یکی از این عراقی ها را می گفتند بسیار روحیات عارفانه ای داشته و مدام حافظ میخوانده است.

واقعا از این سوژه های دراماتیک جذاب تر برای فیلم ها و مستندها داریم و اگر اینها کار بشوند آیا مجبوریم برویم کارهای با مضامین ضعیف تولید کنیم؟!

 همان سالها به فکر ترجمه هم افتادیم و برخی خاطرات را به انگلیسی و عربی ترجمه کردیم. متوجه شدم که پاکستانی ها از ما زرنگ تر بوده اند و کتاب «پرواز تا بینهایت» و "سلام بر ابراهیم" در آنجا پرفروش شده است. بچه های لندن را درگیر ترجمه خاطرات به انگلیسی کردم. بعدها می گفتند ما در اردوهای تابستانی مان این خاطرات را برای نوجوان ها می خوانیم.  

از این دست خاطرات بسیار است. هر چند تا امروز هیچ – هیچ یعنی هیچ- اقدام منسجمی برای ثبت خاطرات شفاهی خارجی ها و بازتاب های جهانی انقلاب و جنگ و نامه امام به گورباچف و پیام امام برای سلمان رشدی و فتح لانه و دهها اتفاق مهمی که خصوصا در دهه اول انقلاب رخ داد نشده است! می شد برخی طلاب و دانشجویان غیرایرانی را آموزش تاریخ شفاهی داد تا به سراغ هزاران آدمی که از بیرون انقلاب، ما را شنیده اند بروند و این گنج مخفی را استخراج نمایند. چیزی که به تعبیر رهبری هر چه به ان نزدیک می شوی و ریزه کاری هایش را می بینی بیشتر به عظمت و ابعاد آن پی می بری!

 یکبار یکی از بچه های موسسه آی اچ اچ ترکیه که برای هماهنگی اولین کاروان آسیایی شکست حصر غزه به ایران آمده بود مهمان ما بود. با حس خاصی شروع به خواندن برخی آهنگ های انقلابی دهه اول انقلاب کرد! برایم جالب بود که بعد از سی سال هنوز انها را حفظ هست. گفتم معنی شان را می دانی؟ گفت نه! تعجبم بیشتر شد. از من خواست معنی آنها را برایش بفرستم! بعدا از بچه های بیشتری در ترکیه که همگی هم اهل سنت هستند همین را شنیدم که همه شعرهای انقلابی ما را حفظ بوده اند. همان ها می گفتند که ما مراسم های متعددی با نام «شب شهدا» برگزار و از انقلاب  و جنگ شما یاد می کردیم.  

 هنوز هر چه می شنوم برایم تازگی دارد. چندی قبل دوستی اهل پاکستان از اعزام به جبهه می گفت و من متعجب بودم که چرا این لایه مهم از تاریخ جنگ هنوز هیچ سند ثبت شده ای ندارد!  

راستی وقتی بعد از چهار دهه می شود ثابت کرد که بچه های مقاومت در حماس و حزب الله از بسیجیان ما الگو گرفتند و پیروزی های جریان مقاومت به بیداری اسلامی منجر شد و حتی در قلب کشورهای غربی متاثر از بیداری اسلامی، جنبش 99 درصد شکل گرفت، آیا نباید غصه خورد که چرا نحوه انتقال این آثار و نحوه تاثیرگذاری جنگ ما بر جهان، ثبت نشده است؟ این تحلیل را دقیقا رهبری در ششم آذر سال 90 بیان کردند و سیر این اثربخشی از جنگ تا امروز را توضیح دادند.  

 چندی قبل با یکی از سران حماس همراه بودم. برایم جالب بود که از سالها قبل تحت تاثیر فیلم اپیزودیک «خداحافظ رفیق» بهزاد بهزادپور بود. می گفت «ما با دیدن فیلم های شما از جنگ حس مشترکی پیدا می کنیم چرا که خود ما نیز در غزه همین نوع احساس را تجربه کرده ایم. همین رابطه های عاطفی و روحیات جهادی را داشته ایم و ما هم با اینها گریه می کنیم»

بگذریم که سخن بسیار است... همتی باید!

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 1
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 3
  • IR ۰۹:۴۰ - ۱۳۹۹/۰۸/۲۶
    3 0
    باید مثل کویت خسارت جنگ را میگرفتیم

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس